پس از گذر از دوران رکود و انحطاط تمدن اسلامی، با وقوع انقلاب اسلامی احیاء تمدن اسلامی در دستور کار اندیشمندان جهان اسلام قرار گرفت تا امت اسلامی پس از گذر از شرایط سخت دو قرن اخیر که عموماً به حالت مستعمره در آمدند، بتوانند جایگاه جهانی خود را بازآفرینی نموده و تمدن عظیم و با سابقه خود را بازسازی نمایند.
 
یکی از مهم ترین دیدگاه ها در این زمینه، نظریه تمدن نوین اسلامی است که مسیر دست یابی به این هدف را در پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی ترسیم می نماید و آن گاه در گام بعدی، تمدن بین الملل اسلامی را هدفگذاری نموده است. طبعاً همان گونه که حصول اعتلای تمدنی در قرن چهارم هجری، در بازه زمانی وسیعی نزدیک به دو قرن پدیدار گردید، نمی توان انتظار داشت که این خیز دوباره نیز به سرعت به هدف مد نظر دست یابد؛ خصوصاً آن که امروزه جهان اسلام از مشکلات متعدد درونی و بیرونی رنج می برد. یکی از چالشی ترین آن مشکلات، عدم اتحاد میان مذاهب اسلامی، ملت ها و دولت های اسلامی است که باعث گردیده فرایند دست یابی به تمدن نوین اسلامی با بزرگ ترین مانع یعنی عدم همبستگی روبرو باشد. زیرا تمدن در مسیر پیدایش و اعتلا، نیازمند همبستگی است. این عاملی است که انگیزه برای همکاری میان یک ملت، امت یا گروه شکل می دهد و سبب می شود که انسان ها در پی ریزی و گسترش تمدن مشارکت کرده و در برابر سختی ها و فشارها بایستند.[1] پس تاثیر وحدت در موضوع تمدن نوین اسلامی، یک تاثیر مستقیم، وسیع و دامنه دار است که در ابعاد ذیل قابل توجه است:
 

 

1 . تاثیر وحدت بر امنیت و اقتدار تمدن اسلامی

نخستین جنبه تمدنی وحدت میان مذاهب اسلامی، در ایجاد امنیت در سرزمین های اسلامی است؛ موضوعی است که منطقه جنوب غرب آسیا به شدت از ضعف در آن رنج می برد. افغانستان، عراق، یمن و فلسطین اشغالی همگی به نحوی بر اثر نبود وحدت میان مسلمانان دچار ضعف و فقدان امنیت شده اند. در برخی از کشورهای اسلامی نیز که نظام پادشاهی حاکم است، استبداد و خفقان موجود، امنیت را از مردم مسلمان گرفته است.
 
حال وحدت میان مسلمانان و رهایی از تفرقه، از چند نظر تأمین امنیت می کند:
نخست آن که می تواند منازعات مذهبی میان مذاهب اسلامی را لااقل در بعد امنیتی و نظامی زدوده و چنین درکی برای مسلمانان ایجاد کند که اگر وحدت وجود نداشته باشد، سرزمین و منطقه خودشان دچار نا امنی می گردد. مسلمانان باید بدانند که اگر نتوانند به مقدسات یکدیگر احترام بگذارند، جان و مال شهر و زندگی خودشان در معرض خطر قرار می گیرد و این موضوعی است که در جای جای تمدن اسلامی، چه در امروز جهان و چه در تاریخ اسلام و دوران های پیشین، تجربه شده است.
 
دوم آن که وحدت میان مسلمانان باعث تقریب دولتها با یکدیگر شده و به صورت طبیعی از تنازع میان دولت های اسلامی جلوگیری می کند. درست است که برخی حکام کشورهای اسلامی، وابسته به جریان استکبار هستند و اساساً نابودی اسلام و شکست مسلمانان را دنبال می کنند، اما نباید فراموش کرد که اولا تمامی کشورهای اسلامی این گونه نیستند و ثانیا مسلمانان اشتراکات زیاد دینی و فرهنگی دارند که می توانند بر مبنای آن ها، باعث نزدیکی دو کشور اسلامی به یکدیگر و ایجاد امنیت بیشتر شوند. طبیعی است وقتی روابط دو ملت اسلامی سازنده باشد، رابطه دو دولت نمی تواند در جهت خلاف امنیت حرکت کند.
 
هر کدام از سرزمین های اسلامی امروزه به عنوان یک واحد سیاسی شناخته می شوند و برخی مناطق، میان دو واحد سیاسی تقسیم شده اند. از این رو مسلمانان بایستی منهای توجه به ملیت و مرزهای خود که در شرایط خاص سیاسی ایجاد شده، یک نگاه کلی به جامعه اسلامی در بعد بین الملل داشته و مشترکات خود با آنان را لحاظ نمایند.
 
 
 
سوم آن که وحدت اسلامی باعث اقتدار برونی نیز می گردد و طمع ورزی دشمنان خارجی و دخالت آنان در امور داخلی کشورهای اسلامی را زدوده و یا به حداقل می رساند. در دهه های اخیر شاهد بودیم که دولت های استکباری به بهانه تامین امینت در برخی کشورهای اسلامی به آن کشورها حمله نظامی کرده و نه تنها امنیت را ایجاد نکرده بلکه زمینه ساز آسیبهای مختلف تمدنی در بخش های مختلف یک کشور مسلمان شده اند. در کشوری مانند عراق با سابقه تمدنی چند هزار ساله، حمله نظامیان آمریکایی نه تنها باعث خرابی های فراوان، غارت نفت و سایر منابع ملی و حتی موزه های آن کشور گردید، بلکه باعث مرگ نیم میلیون زن و کودک مسلمان گردید. یکی از علل چنین وضعیتی، ناظر به ضعف درونی آن کشور اسلامی و عدم اتحاد میان قبایل آن کشور در ایجاد حکومتی مقتدر و مردمی بوده است.
 

2 . تاثیر وحدت بر تعاون و مشارکت تمدنی

یکی از ویژگی های تمدن اسلامی در دوران اوج را مسئله تساهل و تسامح مذهبی و دینی یا تحمل اندیشه ها عنوان می کنند که بر اساس آن، یکی از عوامل اعتلای تمدن اسلامی همین مسئله بوده است. زیرا گروه های مختلف مذهبی و دینی از پیروان مذاهب گوناگون اسلامی و نیز پیروان ادیان مختلف در کنار یکدیگر آزادانه حیات داشته و تنها تفاوت پیروان سایر ادیان، در پرداخت مالیات ویژه ای به نام «جزیه» بوده است. بر این اساس در تمدن اسلامی، نه تنها وحدت میان مذاهب اسلامی مطرح می گردد، بلکه وحدت میان مسلمانان و پیروان سایر ادیان نیز ارزشمند انگاشته می شود؛ تا تمام این گروه ها تحت یک چتر تمدنی واحد حرکت نموده و هر کدام به نحوی، در پیشرفت تمدن، نقش ایفا کنند.
 
این تعاون می تواند در سرزمین های اسلامی به گونه های مختلفی بروز پیدا کند:
 
الف: تعاون رفاهی و معیشتی
گاهی شرایط نامساعد اقتصادی در کشورهای اسلامی یک گروه از مسلمانان را دچار ضعف در معیشت می نماید؛ گاهی بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله یا حوادث مختلفی مانند آتش سوزی های گسترده و غیره می توانند وضعیت رفاهی مسلمانان در یک منطقه از جغرافیای اسلامی را دچار خدشه کنند. وحدت میان امت اسلامی، این کارکرد تمدنی را دارد که مسلمانان در هنگامه سختی ها و بروز چنین مشکلاتی، تا سر حد توان، از امکانات خویش در کمک مؤمنانه به محرومان، دردمندان و آسیب دیدگان مسلمان پرداخته و طبق اصل قرآنی «انما المؤمنون اخوه» به یاری برادران و خواهران دینی خود بشتابند. این موضوعی است که به صورت پراکنده در روابط میان ملل اسلامی مشاهده می شود اما نیازمند ساماندهی دقیقتر و پوشش گسترده تری است. امروزه در شرایطی که برخی کشورهای اسلامی ثروت فراوان خدادادی دارند، مردم مسلمان یمن در جغرافیای تمدن اسلامی، به شدت دچار کمبود امکانات بوده و از معضلات متعدد معیشتی آسیب دیده اند. کشورهای اسلامی بایستی نهادی مشترک در قبال وظیفه عمومی یاری برادران دینی تاسیس نمایند تا به صورت سازمانی بین المللی، در عرصه خاص این مسئله اقدام نماید.
 

 
ب: تعاون علمی و دینی
بخش دیگری که وحدت در تمدن اسلامی می تواند در آن اثرگذار باشد، عرصه فعالیت های علمی است. وحدت امت اسلامی، نخبگان کشورهای اسلامی را از فعالیت های علمی به صورت جزیره ای باز داشته و مانع اقدامات موازی علمی می شود. بلکه باعث می گردد که حوزه ها و دانشگاه های کشورهای اسلامی، مسیر هم افزایی را پیش گرفته و در تعامل علمی مشترک میان خود، جایگاه علمی مسلمانان در جهان را پررنگ و آشکار نماید.
 
از چندی پیش جایزه «مصطفی» به عنوان یک رویداد علمی ارزشمند در جهان اسلام مرسوم گردیده که به بزرگداشت و تقدیر از دانشمندان برگزیده جهان اسلام در زمینه دانش های خاص می پردازد. این گونه برنامه ها بایستی ناظر به تمامی عرصه های علوم انسانی و تجربی نیز شمول پیدا کرده و باعث رونق علمی و افزایش تولید علم در جوامع مسلمان شود و باعث شود که عقب ماندگی تاریخی آنان از کاروان علم در جهان، هرچه سریعتر جبران گردد. از سوی دیگر انحصارگرایی کشورهای دیگر در جلوگیری از دسترسی مسلمانان به به علم و دانش روز پایان یافته و درون زایی علمی صورت گیرد.
 
ج: تعاون فرهنگی و هنری
متنوع ترین بخشی که وحدت اسلامی می تواند در آن بروز پیدا کند، عرصه فرهنگ و هنر است. مسلمانان در سایه وحدت و امنیت حاصل از آن می توانند اقدامات فرهنگی هنری خود را در معرض دید یکدیگر قرار داده و محافل مشترک فرهنگی هنری برگزار نمایند. هم چنین مجالی برای عرضه محصولات فرهنگی و هنری خود فراهم کرده و اقتصاد هنر را بهبود ببخشند و نیز کالاهای فرهنگی خود را به سایر کشورهای اسلامی صادر کنند. اینها همگی بدون شاخص وحدت امکان پذیر نبوده و نیست.
 

 

3 . تاثیر وحدت بر اقتصاد تمدن اسلامی

به جرأت می توان گفت در شرایط کنونی جهان اسلام، اقتصاد کشورهای اسلامی حساس ترین مسئله ای است که نیازمند مدیریت و نظارت است. اهمیت این مسئله از یک سو ناظر به اهمیت اقتصاد در قوت و ضعف یک ملت است و نیز آسیبی که ضعف اقتصادی بر یک کشور وارد می سازد. از سوی دیگر ناظر به جنگ اقتصادی کشورهای سلطه گر علیه امت اسلامی و به طور خاص ایران اسلامی است. حال نقش وحدت اسلامی در این قضیه از یک سو ناظر به پشتیبانی اقتصادی مسلمانان از یکدیگر است که پیش از این اشاره گردید. از سوی دیگر مسلمانان از بستر وحدت می توانند نوع خاصی از اقتصاد مقاومتی را ایجاد نمایند که در تمدن اسلامی درون زا عمل کند؛ به این نحو که اولا بر اساس واحد پولی مشترک و درونی مبادلات اقتصادی و تجاری خود را انجام دهند و ثانیا بر اساس نظامی سازمان یافته، نیازهای اقتصادی خود را در درون خود مدیریت نموده و به دشمنان اسلام اجازه اعمال مدیریت بر مبادلات اقتصادی ایشان ندهند؛ بدین گونه ابزار تحریم کارکرد خود را لااقل در تعامل اقتصادی درونی میان مسلمانان از دست خواهد داد. از سوی دیگر مسلمانان بر اساس رویکرد متحدانه خود تصمیم می گیرند که با بیگانگان چه میزان از مبادله اقتصادی را داشته باشند و یا در شرایط خاص، تعامل اقتصادی خود با یک کشور را ملغی نمایند. تمامی این امور در عرصه اقتصادی تمدن اسلامی، وابسته به وحدتی است که میان دولت ها و ملت های این پیکره بایستی برقرار گردد.


پی‌نوشت:
[1] . کاشفی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 45.